تعریف بیزینس مدل:
بیزینس مدل در پاسخ به سوالات زیر معنا می یابد:
مساله مخاطب
شناسایی مخاطب هدف
سولوشن حل مساله
ارزش ایجاد شده برای مشتری
نحوه جذب و حفظ مشتری
مدل کسب درآمد
روش توزیع محصولات یا ارائه خدمت
جنس و مقدار هزینهها
میزان حاشیه سودت
نحوه بازاریابی.
و بطور خلاصه ماهیت مدل کسبوکار در 3 بخش خلاصه میشود:
1. هر چیزی که باعث خلق ارزش میشود (مانند طرح تولید، مواد اولیه، فرآیند تولید، نیروی انسانی و … .)
2. هر چیزی که به فروش ارزش کمک میکند (مانند بازاریابی، توزیع، خدمات در محل، بررسی روند فروش و … .)
3.هر چیزی که به پرداخت مشتری منجر میشود (مانند استراتژی قیمتگذاری، روشهای پرداخت، اقساطبندی و … .)
در یک نگاه کلی، مدل کسب و کار از یک طرف محل هزینه کرد و از طرف دیگر، جریان کسب درآمدتان را ترسیم میکند.
میتوان گفت مدل کسب و کار (Business Model) در تلاش برای یافتن پاسخ سه دسته سوال است:
سوالهای مربوط به ارزش آفرینی
سوالهای مربوط به درآمدزایی
سوالهای مربوط به پایداری و بقا
بیزینس مدل کانواس (Business Model Canvas) یا بوم مدل کسبوکار
«بوم مدل کسب و کار» (Business Model Canvas | BMC) که با نامهای بوم کسب و کار یا کانواس کسب و کار نیز شناخته میشود برنامهای برای اجرای موفق مدل کسبوکار، شناخت منابع درآمد، مشتریان هدف، محصولات و جزئیات امور مالی است. در واقع بوم مدل کسبوکار استراتژی و چهارچوبی برای مدلسازی کسب و کار است که توضیح میدهد کسبوکار شما چطور میخواهد ایجاد و مدیریت شود. میتوان گفت که بوم مدل کسبوکار ابزاری برای مدیریت استراتژیک است که به شما در تجسم و ارزیابی ایده و ایجاد برآوردی از کسبوکارتان کمک میکند. این سند یکصفحهای شامل نُه بخش مختلف است که هر کدام نشاندهنده یکی از عناصر مختلف کسبوکار است.
بخش های مجزای بوم مدل کسب و کار
Customer Segments: بخش مشتریان، گروههای مختلفی را مشخص میکند که هدفِ شرکت شما هستند. به عنوان مثال ممکن است جامعه هدف شرکت شما بازارهای انبوه باشد(مانند شرکت کوکاکولا که در تصویر مثال زده شده) و یا ممکن است شرکت شما شرکتهای دیگری را بوان مشتری هدف گرفته باشد.
Customer Relationship: قسمت روابط مشتریان نشان میدهد که کسب و کار شما چگونه رابطهتان را با مشتریان ایجاد و حفظ میکند.
Channels: این بخش کانالهایی را مشخص میکند از طریق آنها با مشتریان ارتباط برقرار میکنید. این روشهای میتوانند مستقیم و یا غیر مستقیم باشند. روشهای مستقیم میتواند شامل تبلیغات در گوگل یا اینستاگرام و غیره باشد و کانال غیرمستقیم میتواند شامل بازاریابان،مشتریان سابق و …باشد.
Value Proposition: ارزش پیشنهادی محصول یا خدمتی را که برای مشتریان شما ایجاد ارزش میکند را نشان میدهد. همچنین این بخش توضیح میدهد که چرا مشتریان باید کسبوکار شما را از میان کسبوکارهای مشابه انتخاب کنند.
Key Partners: این بخش نشاندهنده شرکای اصلی شماست. این زنجیره شامل تامینکنندگان، سرمایهگذاران، متحدان استراتژیک شما است.
Key Resources: منابع اصلی کسب و کار شما که کمک میکند کسبوکار شما فعالیت داشته باشد.این منابع شامل منابع انسانی، منابع مالی و یا منابع فکری است.
Key Activities: این قسمت نشاندهنده مهمترین فعالیتهایی است که کسب و کار شما انجام میدهد تا بیزنس شما پیش برود. راههای حل مسئله و یا پلتفرم و شبکه کاری شما در این دسته قرار میگیرند.
Revenue Streams: این بخش روش درآمدی شما را نشان میدهد. راههای درآمدی زیادی برای یک استارتاپ یا کسب و کار وجود دارد که بعضی از آنها عبارتند از: فروش محصول یا خدمات، اجاره دادن، دریافت هزینه استفاده و ….
Cost Structure: در این بخش هزینههایی که شرکتتان متحمل میشود را ثبت میکنید. هزینههایی مانند هزینههای ثابت(fixed cost)، هزینههای ارزشمحور(value_driven costs) و هزینههای متغیر(variable costs) که هر کدام بصورت جزئی به هزینههای دیگری دستهبندی میشوند.
انواع مدلهای کسبوکار استارتاپی
1-Hidden Revenue Business Model (مدل کسبوکار درآمد پنهان)
این مدل، مدلی است که شرکتهایی نظیر گوگل(Google) و فیسبوک(Facebook) و تیک تاک (Tik Tok) از آن استفاده میکنند. این مدل از چهار بخش شرکت(Company)، کاربران(Users)، کسبوکارها(Businesses) و منتشر کنندگان(Publishers) تشکیل شده است.
مدل کسب و کار درآمد پنهان، الگویی برای درآمدزایی است که کاربران را از معادله دور نگه می دارد تا برای خدمات یا محصول ارائه شده هزینه ای پرداخت نکنند. به عنوان مثال، کاربران گوگل برای موتور جستجو پولی پرداخت نمی کنند. درعوض، جریانهای درآمد از پول تبلیغاتی است که توسط کسبوکارها در مناقصه برای کلمات کلیدی خرج میشود یا شرکت در ازای خدماتی که به آنها میدهد اطلاعات شخصی کاربران را ذخیره میکند.
اطلاعاتی نظیر سرچهای انجام شده، علایق و… .
در سمت دیگر صاحبان کسبوکاری وجود دارد که به دنبال فضایی برای تبلیغات هستند. شرکتها در ازای پرداخت هزینه امکان نمایش تبلیغات کسبوکار را به کاربران هدفش مهیا مینماید.
2- Subscription Business Model(مدل کسبوکار اشتراکی)
اشتراک را به عنوان قراردادی بین خود و مشتری در نظر بگیرید.مدل اشتراکی مدلی است که شرکت با فروش خدمات یا محصول به صورت ماهیانه یا سالیانه درآمدزایی میکند. این مدل در بسیاری از کسبوکارها مانند نت فلیکس(Netflix)، زوماتو گلد(Zomato Gold) و شاپیفای(Shopify) استفاده میشود.
در این مدل کاربر برای استفاده از محصول و خدمات ویژهی شرکت به صورت ماهیانه یا سالیانه حق اشتراک پرداخت میکند.آنها انتخاب میکنند که چه مدت و چند وقت یکبار میخواهند هر پیشنهاد را دریافت کنند، و اکثر اشتراکها امکان تمدید یا لغو در هر زمان را فراهم میکنند.
3-Freemium Business Model (مدل کسبوکار فریمیوم)
Freemium یک مدل کسب و کار است که در آن یک شرکت ویژگی های اولیه یا محدود را بدون هیچ هزینه ای به کاربران ارائه می دهد و سپس برای ویژگی های تکمیلی یا پیشرفته حق اشتراک دریافت می کند.در این مدل کاربر میتواند به صورت مجانی از محصول یا خدمات پایهای شرکت استفاده کند. و یا ممکن است کاربر بتواند از تمامی امکانات شرکت، اما برای مدت محدود کاملا رایگان استفاده کند. اما کاربر برای استفاده از امکانات ویژه شرکت و یا برای استفاده از امکانات شرکت بعد از زمان مشخص میبایست هزینهای را پرداخت کند. در حقیقت واژه Freemium از دو عبارت “Free” و “Premium” تشکیل میشود. به این معنا که کاربر ابتدا از نسخه رایگان استفاده میکند و سپس در صورت تمایل و رضایت نسخه پرمیوم را خریداری میکند.
مدل کسب و کار فریمیوم به دهه 1980 برمی گردد، اگرچه این اصطلاح در سال 200 ابداع شد.این مدل یکی از بهترین مدلها برای محصولات SAAS است. شرکتهایی مانند Google Drive، Canva، Linkedin Zoho، Mailchimp از این مدل استفاده میکنند.
اما سوال این است که ارائه یک نسخه رایگان چه مزایایی دارد؟
پاسخ در استراتژی نفوذ در بازار نهفته است.به عنوان مثال در مورد کانوا (Canva) که یک پلتفرم آنلاین طراحی است، افزایش کاربران باعث میشود که رفته رفته قالبهای طراحی بیشتری برای این پلتفرم ایجاد شود.یعنی هر بار که یک کاربر قالبی را طراحی کرده و به اشتراک میگذارد، آن قالب برای همه افراد در دسترس خواهد بود و این امر به مرور زمان استفاده از کانوا را کاربردیتر و بهتر میکند.
دلیل دوم وفادارسازی مشتری با استفاده مستمر از این کسب و کار است که باعث عمومیسازی استفاده از این نرمافزار میشود.
4-Pay As You Go Business Model (مدل کسبوکار پرداخت هزینه به اندازه خدمات)
مدل قیمتگذاری پرداختی (PAYG) به این معناست که کاربران بر اساس میزان مصرفی که دارند پرداخت میکنند. به عنوان مثال، یک ارائهدهنده خدمات ذخیرهسازی ابری میتواند بر اساس مقدار فضای ذخیرهسازی استفاده شده شارژ کند.
به عنوان مثال اگر شرکتی فضای ابری در اختیار کاربران میگذارد، بسته به میزان فضایی که در اختیار کاربر میگذارد هزینه دریافت میکند.
این مدل در (A.W.S (Amazon Web Services که زیر مجموعه شرکت Amazon است استفاده میشود. در حالی که بسیاری از شرکتهای مخابراتی تلفن، بر اساس دقایق استفادهشده صورتحساب میگیرند. در این مدل کسبوکار کاربر به هر میزانی که از خدمات شرکت استفاده کند، همانقدر هزینه پرداخت میکند.
5-Affiliate Business Model (مدل کسبوکار وابسته)
مدل کسبوکار وابسته یک مدل تبلیغاتی است که در آن یک شرکت به ناشران شخص ثالث برای ایجاد ترافیک یا خدمات منتهی به محصولات و خدمات شرکت حق کمیسیون می دهد. ناشران شخص ثالث شرکت های وابسته هستند و حق کمیسیون آنها را تشویق می کند تا راه هایی برای تبلیغ شرکت بیابند.این مدل به این صورت است که یک شرکت محصولات شرکت دیگری را تبلیغ میکند و به ازای هر فروش آن محصول از شرکت صاحب محصول کمیسیون دریافت میکند. بسیاری از شرکتهای کوچک و بزرگ،حتی بلاگرها یا یوتیوبرها از این روش کسب در آمد میکنند.
6-Two Sided Business Model (مدل کسبوکار دوطرفه) / Three Sided Business Model (مدل کسبوکار سهطرفه)
برای درک این مدلها باید مفهوم مدل کسبوکار پلتفرمی(Platform Business Model) را درک کنیم.کسبوکار پلتفرمی مدلی است که با تسهیل مبادلات بین دو یا چند گروه وابسته به یکدیگر، کسب درآمد می کند.مدل کسبوکار دوطرفه، مدلی است که در آن پلتفرمی وجود دارد که دو گروه را به هم متصل میکند. از این دو گروه به عنوان تامینکنندگان یا فروشندگان (Suppliers, Sellers) و خریداران یا استفادهکنندگان (Buyers, Users) نام برده میشود.
در پلتفرمی مثل اسنپ که یک پلتفرم حمل و نقل است و مسافران را به رانندهها متصل میکند. مسافران از طریق پلتفرم مبدا و مقصد خود را مشخص میکنند و درخواست راننده میکنند. رانندگان هم از طریق این پلتفرم مسافران را پیدا کرده و به مقصد میرسانند.شرکت اسنپ درصدی از هزینه سفر را به عنوان کمیسیون و هزینه خدماتی که به رانندگان و مسافران ارائه میدهد، دریافت میکند.
اما مشکلی که در این مدل کسبوکار وجود دارد، مداخله در واسطهگری پلتفرم است.مثلا در Airbnb که پلتفرمی برای یافتن محل اقامت در سفر است، ممکن است که مسافر و صاحب هتل مستقیما تماس برقرار کنند و عملا پلتفرم را از فرایند حذف کنند. اما این امر باعث میشود که طرفین نتوانند از امکانات پلتفرم استفاده کنند و همچنین امنیت تبادل بشدت پایین میآید.
مدل کسبوکار سهطرفه
پلتفرم اوبریتس (Uber Eats) که یک پلتفرم سفارش غذاست، از سه بخش مشتریان، رستورانها و پیکها تشکیل شده. اوبریتس بین این سه گروه ارتباط برقرار کرده و کمک میکند که مشتریان رستوران مد نظر خود را پیدا کرده، غذا را سفارش دهند و غذا به کمک پیک به دست آنها برسد. در این مدل هم مانند مدل قبل پلتفرم، درصدی از هزینه فرایند را دریافت میکند.
7-D2C Business Model (مدل کسبوکار فروش مستقیم)
D2C یا فروش مستقیم به مصرف کننده یک مدل تجاری است که بر اساس فروش محصولات تولید کننده به مشتری نهایی بدون واسطه است.این مدل D2C که مخفف عبارت Direct to Consumer است، مدلی است که یک شرکت محصولی را که تولید میکند، از طریق کانالهای خودش به صورت مستقیم به فروش برساند. حالت سنتی فروش (Traditional Retail) به این صورت است که محصول در یک شرکت تولید شده، سپس به دست عمدهفروشان، توزیعکنندگان، خردهفروشان و در نهایت مصرفکنندگان میرسد. اما در حالت D2C، محصول در شرکت تولید شده و از طریق یک وبسایت یا با روشهای مستقیم دیگر به دست مشتری میرسد.
مزایای این مدل شامل حذف واسطهها در راستای افزایش سود ،بدست آوردن دادهها و اطلاعات مشتریانش در راستای فروش بیشتر و بهتر و کنترل بیشتری روی قیمت محصول است.
8-Marketplace Business Model (مدل کسبوکار مارکت پلیس)
مدل کسبوکار بازار زمانی است که یک فروشگاه آنلاین به چندین فروشنده اجازه میدهد تا کالاها و خدمات خود را از طریق پلتفرم او به فروش برسانند و آنها را به خریداران احتمالی متصل کند.مارکت پلیسهای زیادی در دنیای اینترنت وجود دارند. مانند آمازون، ایر بی ان بی و دیجیکالا و دیوار. رویه کاری این شرکتها به این صورت است که فروشندگان لیست محصولات (و یا خدمات) خود را در پلتفرم مورد نظر قرار داده و خریداران محصولات را از آن بستر خریداری میکنند و اگر نیاز به حمل و نقل باشد، پلتفرم آن را مدیریت میکند و در نهایت پلتفرم درصدی از هزینه فروش را به عنوان کارمزد دریافت میکند. در بسیاری از این امر باعث حذف واسطهها و کاهش هزینه نهایی محصول میشود.
9-Aggregator Business Model (مدل کسبوکار تجمیعی)
مدل کسبوکار تجمیعکننده اساساً یک مفهوم شبکهای است.این پلتفرم ارائه دهندگان را با مشتریان خود اما تحت یک شرکت خاص متصل می کند.مدل تجمیعی، حالتی است که در آن یک شرکت، با ارائهدهندگان یک خدمت یا محصول خاص شراکت میکند. به این صورت که شرکت به ارائهدهندکان وعده فروش بیشتر را میدهد و در عوض از آنها میخواهد که محصولات آنها را در سایت یا اپلیکیشن و یا نرمافزار خودش به فروش برساند.
در این مدل معمولا تمامی خدمات و محصولاتی که شرکت به آنها میپردازد از یک نوع و صنعت خاص هستند.
جمعکنندهها مدلهای متنوعی دارند که برخی از آنها عبارتند از:
اگریگیتورهای جستجو: به عنوان موتورهای فرا جستجو طبقهبندی میشوند، زیرا آنها به طور همزمان نتایج چندین موتور جستجو را در مورد موضوعاتی که توسط کاربرانشان مشخص شده است جمعآوری میکنند. به عنوان مثال می توان به Scour و WebCrawler اشاره کرد.
اگریگیتورهای خبری و محتوایی: اخبار یا محتوای کلی وب را از منابع مختلف آنلاین جمعآوری کرده و در یک مکان نمایش میدهند. به عنوان مثال میتوان به Metacritic و PopUrls اشاره کرد.
اگریگیتورهای بازبینی: شبیه به جمعآوریکنندههای اخبار هستند. با این حال، آنها معمولاً نظرات کاربران یا کارشناسان درباره فیلمها و نمایشهای تلویزیونی، بازیهای ویدیویی، کتابها، رستورانها، اتومبیلها، نرمافزارها و غیره را گردآوری میکنند. مثالهایی مانند Rotten Tomatoes (فیلم و تلویزیون)، OpenCritic (بازیهای ویدیویی)، iDreamBooks (کتاب)، Yelp است. (رستوران ها)، Motor Trends (خودرو) و Software Advice (نرم افزار).
اگریگیتورهای نظرسنجی: نتایج نظرسنجیهای فردی انجامشده توسط سازمانهای مختلف را به منظور ارزیابی افکار عمومی در مورد موضوعات مهم جمعآوری میکنند. جمعکنندههای نظرسنجی مانند Votamatic و Front loading HQ تجزیه و تحلیل نظرسنجی و پیشبینی انتخابات از انتخابات مهم ایالات متحده را ارائه میدهند.
10-Edtech Business Model (مدل کسبوکار اِدتِک)
مدل ادتک که نام آن از دو عبارت Education و Technology گرفته شده است، به معنای درآمدزایی با استفاده از تخصیص منابع علمی به متقاضیان با استفاده از تکنولوژی (منابع آنلاین) است.تعداد کمی از استارت آپ ها منابع کافی برای تولید محتوای آموزشی در مقیاس مشخص را دارند. این یکی از دلایلی است که بازار edtech یک مدل تجاری محبوب است. ایده ساده است – بستری بسازید که سازندگان بتوانند از محتوای آموزشی خود درآمد کسب کنند و سهمی از درآمد خود را به دست آورند.شرکتهایی که از این مدل استفاده میکنند انواع مختلفی دارند، اما کلیت کار آنها به این صورت است که پلتفرمی را ایجاد میکنند که در یک سمت آن تولیدکنندگان محتواهای علمی و در سمت دیگر دانشآموزان، دانشجویان و یا متقاضیان دیگر قرار میگیرند.
همانطور که گفته شد پلتفرمهای ادتک مدلهای مختلفی دارند.پلتفرمی مانند کورسرا (Coursera)، متقاضی را به دانشگاه و دورههای دانشگاهی متصل میکند و در انتهای دوره مدرک ارائه میکند. در این میان بخشی از هزینه دوره را کورسرا و بقیه آن را دانشگاه و مدرس دوره دریافت میکنند.
یا به عنوان مثال پلتفرم یودمی (Udemy)، فرایندی مانند کورسرا را طی میکند اما با این تفاوت که به جای دانشگاه از مدرسهای مستقل استفاده میکند. اما یودمی هم در انتهای دوره مدرکی را به متقاضیان ارائه میدهد. اما پلتفرمی مانند 2U تنها دورههای دانشگاهی را در اختیار متقاضی میگذارد اما مدرکی ارائه نمیدهد.
شرکتهای ادتک را به شکل دیگری هم میتوان دستهبندی کرد.
1-(LMS(Learning Management System: سیستم مدیریت آموزش یا همان LMS پلتفرمهایی را شامل میشود که محتواهای آموزشی متناسب با مخاطبان ارائه میدهند.
2-(SaaS-SiS(Software as a Service – Student Information Service: این دسته پلتفرمهایی هستند که مدارس و دانشگاهها برای تدریس آنلاین و کارهای اداری تحصیلی از آنها استفاده میکنند.
3-(AR & VR(Augmented Reality & Virtual Reality: واقعیت افزوده و واقعیت مجازی از دیگر تکنولوژیهایی است که در راستای آموزش استفاده میشود. هرچند این گروه به اندازه دو گروه دیگر متداول نیست اما چند سالی است که استفاده از آنها شروع شده و در حال گسترش است.
11-Gatekeeper Business Model (مدل کسبوکار نگهبان)
دروازه بان ها افراد یا سیاست هایی هستند که به عنوان یک واسطه عمل می کنند و دسترسی از یک نقطه به نقطه دیگر را کنترل می کنند. آنها ممکن است دسترسی به خدمات را رد کنند، کنترل کنند یا به تاخیر بیاندازند. از طرف دیگر، ممکن است از آنها برای نظارت بر نحوه انجام کار و مطابقت با استانداردهای خاصی استفاده شود.
پلتفرمهایی مانند گوگل، فیسبوک، اینستاگرام و یا تیک تاک که نقش آنها متصل کردن مشتریها به کمپانیهاست و کنترل نمایش تبلیغات مرتبط برای مخاطبان مناسب است. این امر با کمک دادههایی که این پلتفرمها از مشتریان دریافت میکنند میسر میشود.
12-Franchise Business Model (مدل کسبوکار امتیازی)
فرانچایز یا مدل امتیاز کسب و کار، یک مدل تجاری یا رابطه قراردادی است که به موجب آن یک برند تثبیت شده، معروف به “فرانچایز”، به صاحب کسب و کار مستقل یا صاحب امتیاز اجازه می دهد تا از برند، مدل تجاری و سایر دارایی های معنوی خود استفاده کند.در این مدل کسبوکار، یک رابطه حقوقی و تجاری بین مالک شرکت (امتیاز دهنده) و فرد (امتیاز گیرنده) وجود دارد. به عبارت دیگر، امتیاز گیرنده مجوز استفاده از نام تجاری و سیستم اداره امتیاز دهنده را دارد.
دلایل استفاده از این مدل
هزینه خرید امتیاز یک برند معتبر به مراتب بیشتر از هزینه تاسیس برند خودتان است. اما در مقابل فرایند تاسیس و کسب مجوز با برند معتبر سادهتر است. همچنین یک برند معتبر از ابتدا شناخته شده است و شما نیازی به هزینه های برندینگ و بازاریابی ندارید.
انواع مدلهای امتیازی
مدل توزیع محصول: در مدل توزیع محصول، امتیاز دهنده محصول را تولید می کند و امتیاز گیرنده محصول را می فروشد. این رابطه با چند تفاوت مشابه رابطه تامین کننده و فروشنده است. یک تفاوت عمده این است که در مدل امتیازی توزیع محصول، صاحب امتیاز محصولات را به صورت انحصاری یا نیمه انحصاری میفروشد، در حالی که در یک رابطه تامین کننده و فروشنده ممکن است به فروشنده اجازه داده شود چندین مارک مختلف را به طور همزمان بفروشد. نمونه هایی از امتیازات توزیع محصولات شرکتهای کوکاکولا (Coca-Cola)، جان دیر (John Deere) و فورد موتور (Ford Motor) است.
مدل فرمت تجاری: مدل فرمت تجاری رایجترین مدل امتیاز دادن است. در این مدل، امتیازگیرنده مجاز است از برند و نام تجاری امتیاز دهنده استفاده کند و تحت این نامها محصول را تولید کرده و به فروش برساند. اکثر بندهایی که امتیازشان را میفروشند از این دسته هستند. مانند Wendy ، Dunkin Donuts یا McDonald.
13-Facebook Hidden Revenue (مدل کسبوکار پنهان فیسبوک)
این مدل شباهت زیادی به مدل درآمد پنهان گوگل دارد. به این صورت که در یک سمت کاربران، یک سمت شرکتها و کسبوکارها و در بین این دو پلتفرمهای وابسته به فیسبوک مانند فیسبوک و اینستاگرام قرار دارند. فیس بوک عمدتاً از طریق نمایش تبلیغات از تبلیغ کنندگان در برنامه های فیس بوک و اینستاگرام خود درآمد کسب می کند. تبلیغات 98 درصد از درآمد 86 میلیارد دلاری فیس بوک در سال 2020 را تشکیل می داد. 2 درصد باقی مانده از درآمد عمدتاً از فروش دستگاه های Oculus و Portal و همچنین هزینه های پرداخت از سوی توسعه دهندگان به دست آمده است.
اثرات شبکهای(Network Effect) مدل درآمد پنهان
در مدل درآمد پنهان، تعداد کاربران بیشتر، دادهها و اطلاعات بیشتر را در پی دارد. دادههای بیشتر، عملکرد بهتر و پیشرفت را برای پلتفرم به ارمغان میآورد و این امر دوباره باعث افزایش کاربران میشود. همچنین افزایش تعداد کاربران به طور مستقیم باعث تخصیص ارزش بیشتر به هر کاربر میشود و این امر کاربران بیشتر را در پی خواهد داشت.
14-Integrated Business Model (مدل کسبوکار ادغام شده) / Business Expansion Strategy (استراتژی گسترش کسبوکار)
استراتژی گسترش دادن تولید،بازار،برند و … در دو جهت میسر است. گسترش یا ادغام عمودی (Vertical) و گسترش یا ادغام افقی (Horizontal).
ادغام افقی و ادغام عمودی استراتژی های رقابتی هستند که شرکت ها از آنها برای تحکیم موقعیت خود در بین رقبا استفاده می کنند. ادغام افقی افزایش بازار فعالیت در یک صنعت خاص است. این میتواند به معنای افزایش مارکتها و گسترش جغرافیایی فروش باشد و یا میتواند به معنای گسترش زمینههای فعالیت در یک زمینه خاص باشد. شرکتی که ادغام افقی را انتخاب کند، شرکت دیگری را که در همان سطح از زنجیره ارزش در یک صنعت فعالیت می کند، تصاحب می کند.
ادغام عمودی به فرآیند گسترش عملیات تجاری در همان ستون تولید اشاره دارد شرکتی که گسترش عمودی را انتخاب میکند، کنترل کامل یک یا چند مرحله در تولید یا توزیع یک محصول را در اختیار می گیرد.
15-Octopus Business Model (مدل کسب و کار اختاپوسی)
استراتژی اختاپوس، استراتژی ای است که تنوع فعالیت های تجاری را در قلب شیوه فعالیت شرکت قرار می دهد. اگر هر پای اختاپوس را به عنوان شاخه ای جداگانه از نوآوری تصور کنید که به مدیریت کسب و کار متصل است اما مستقل از دیگران کار می کند مدل اختاپوسی را مدنظر قرار داده اید.مدل اختاپوسی در واقع به شرکتی القا میشود که در یک صنعت خاص به صورت گسترده فعالیت میکند. به عبارت دیگر شرکتی که به صورت افقی گسترش پیدا کرده و در یک موضوع خدمات مختلفی را ارائه میدهد. برای فهم بهتر به تصویر زیر که نشاندهندهی مدل شرکت OYO است نگاه کنید.
16-Open Source Business Model (مدل کسبوکار اوپن سورس)
مدل توسعه اوپن سورس فرآیندی است که توسط یک پروژه اوپن سورس برای توسعه نرم افزار استفاده می شود. سپس این نرم افزار تحت یک مجوز اوپن سورس منتشر می شود، بنابراین هر کسی می تواند کد منبع را مشاهده یا تغییر دهدیک نرمافزار اوپن سورس، نرمافزاری است که کد اصلی که برای آن نوشته شده است را میتوان تغییر یا ارتقا داد و هر کسی میتواند این کار را انجام دهد. استفاده از نرمافزارهای اوپن سورس کاملا رایگان است. اما این نرمافزارها از چه راهی کسب درآمد میکنند؟
شرکتهایی که هسته تجارت آنها بر روی توسعه نرمافزارهای اوپن سورس متمرکز است، از مدلهای کسب و کار متنوعی برای حل چالش نحوه کسب درآمد استفاده میکنند. اما خود نرمافزارطبق تعریف رایگان است. هر یک از این استراتژیهای تجاری بر این فرض استوار است که کاربران فنآوریهای اوپن سورس مایل به خرید ویژگیهای نرمافزار اضافی تحت مجوزهای اختصاصی یا خرید سایر خدمات یا عناصر ارزشمند هستند که مکمل نرمافزار اوپن سورس است که هسته اصلی تجارت است. هرچند نرمافزارهای اوپن سورس از مدلهای درآمدی متعددی استفاده میکنند اما پایه و اساس همه آنها برندسازی است. شرکتهای زیادی با نرمافزارهای اوپن سورس برندسازی میکنند. برندهایی نظیر اندروید، جاوا، موزیلا فایرفاکس، پایتون و … .
17-Peer to Peer/C2C Business Model (مدل کسبوکار مصرف کننده به مصرفکننده)
C2C مخفف مشتری به مشتری است. P2P مخفف همتا به همتا است. هر دو مفهوم شامل مصرف کنندگان یا افرادی است که با یکدیگر سروکار دارند. تفاوت اصلی این است که در C2C، یک شرکت یا شخص ثالث دیگر بین خریدار و فروشنده (یا فرستنده و گیرنده) وجود دارد.در این مدل بین دو مصرفکننده پلتفرمی قرار میگیرد که مبادلات کالا و خدمات را برای این دو گروه تسهیل میکند. برای فهم بهتر این مدل شرکت دیوار را مثال میزنیم. دیوار پلتفرمی است که از یک طرف کاربران لیست کالاهایی را که میخواهند به فروش برسانند در آنجا قرار میدهند و از طرف دیگر کاربری که قصد خرید آن کالا را دارد، کالا را در پلتفرم دیوار، جستجو و پیدا میکند و در صورت پسندیدن هزینه آن را باز از روشهایی که دیوار آنها را در نظر گرفته پرداخت میکند. در این میان پلتفرم کمیسیونی را از این معامله دریافت نمیکند. اینگونه پلتفرمها معمولا راههای درآمدی دیگری دارند:
1- محل ویژه تبلیغات: در بعضی شرایط کاربری که قصد فروش محصول را دارد میتواند با پرداخت هزینه به پلتفرم، پیشنهاد خود را برای مدتی بالاتر از پیشنهادات دیگر در معرض دید خریدار بگذارد.
2- تبلیغات درون برنامهای: در بسیاری از موارد این پلتفرمها از شرکتهای دیگر هزینهای را دریافت کرده و در ازای آن بستری را برای تبلیغات آنها مهیا میکنند.
3-امکانات ویژه: امکاناتی که استفاده از آنها رایگان نیست و کاربران برای استفاده از آنها میبایست پول پرداخت کنند.
مدل کسب و کار P2P
OLX, Quikr, Indeed و Glassdoor نمونه های دیگری از این مدل کسبوکار هستند.
18-Razor Blade Business Model (مدل کسبوکار تیغ ریشتراش)
شرکت هایی که این بیزنس مدل را دارند از یک استراتژی قیمت گذاری استفاده می کنند که شامل فروش یک محصول بادوام یا “تیغ” با حاشیه سود کم ، برای کمک به فروش مواد مصرفی اختصاصی با حاشیه سود بالاتر است.مدل تیغ ریشتراش شامل فروش یک محصول با قیمت پایین و شاید حتی با ضرر است، تا بعداً یک محصول مرتبط را برای سود به فروش برساند. در این مدل کمپانیها محصول اصلی را با قیمت پایین به فروش میرسانند تا مقدار فروش محصولات جانبی را افزایش دهند و سود خود را از این محصولات کسب کنند. در این مدل به محصول اصلی Razor و به محصولات ثانویه یا جانبی Blade میگویند.
به عنوان مثال فرض کنید شرکتی دستگاه پرینتر میفروشد. در این کسبوکار اگر قرار باشد از مدل تیغ ریشتراش استفاده کند، میبایست خود دستگاه را که محصول اصلی شرکت است با قیمت پایین به فروش برساند. سپس میتواند تعداد زیادی از جعبههای جوهر را برای پرینتر بفروشد. اینگونه میتواند تعداد بیشتری پرینتر و در نتیجه تعداد بیشتری جوهر بفروشد و اینگونه سود خوبی را کسب کند.
19-Space as a Service Business Model (مدل کسبوکار SPaaS)
فضا به عنوان سرویس فضایی است که بر اساس تقاضا تهیه می شود. به جای خرید یا اجاره آن فضا، فقط زمانی می توانید هزینه آن را بپردازید که بخواهید از آن استفاده کنید. این انعطاف پذیری زندگی یا کار در فضاهای مشترک را بدون دردسرهای مالکیت یا اجاره طولانی مدت فراهم می کند.این مدل به این صورت است که شرکت ابتدا مکانهایی را خریداری کرده و سپس تغییراتی در آنها ایجاد میکند و آنها را برای کاربردهای مختلف آماده میکند. سپس این مکانها را به صورت فروشی یا اجارهای در اختیار مشتریان میگذارد. در این مدل خریداران ممکن است افراد مستقل و یا کسبوکارهایی باشند که برای دفتر کارشان به مکانی جدید نیاز دارند.
یکی از معروفترین پلتفرمهایی که از این مدل استفاده میکند، Wework است. این پلتفرم از تخصیص فضای کاری به کاربران درآمدزایی میکند.
20-Fintech Business Model (مدل کسبوکار فینتک)
نام فینتک از دو عبارت Finance و Technology گرفته شده است. همانطور که از نام این مدل پیداست، کسبوکارهایی را معرفی میکند که از ادغام تکنولوژی و فعالتههای مالی درآمدزایی میکنند.مدل کسبوکار فینتک طرحی برای یک کسبوکار فناوری مالی است. این شامل استراتژی عملیاتی، منابع درآمد و پایگاه مشتری مورد نظر می شود. سازمانهای فینتک عموماً رویکردهای فراگیر را برای تأمین مالی اتخاذ میکنند و مصرفکنندگان را قادر میسازد تا به طیف گستردهای از خدمات و محصولات مالی دسترسی داشته باشند.مدل کسبوکار فینتک دنیای بسیار گستردهای دارد که در ادامه به معرفی بعضی از انواع آن میپردازیم.
بانکداری دیجیتال
برخی از بانک ها با استفاده از یک زیرساخت دیجیتال کامل شروع به ارائه حساب های بانکی فردی و تجاری می کنند. این مدل کسبوکار تقریباً مشابه بانکهایی است که شعب فیزیکی دارند، با این تفاوت که این مدل نیازی به هزینههای کلانی برای نیروی انسانی و املاک ندارد، به همین دلیل مشتریان میتوانند از نرخهای کاهشیافته بهره ببرند.
امتیازدهی اعتباری جایگزین
مواردی وجود دارد که افراد خود اشتغالی که منبع درآمد ثابتی دارند، به دلیل برخی معیارهای سختگیرانه، نمیتوانند از غربالگری وام بانکی عبور کنند. شرکتهای جدید فینتک با استفاده از تکنولوژی و سیگنالهای اجتماعی و امتیازدهی در میان گروههای وام مشابه، تلاش میکنند از رویکرد جدیدی استفاده کنند. همچنین داداههای جایگزین همراه با الگوریتمهای هوش مصنوعی میتوانند تصمیمات وامدهی را تسهیل کنند.
بیمههای آنلاین
Insurtech یک مدل کسبوکار بیمه است که مبتنی بر فناوری دیجیتال است و در فروش و توزیع، پذیره نویسی، ادعاها و تمدید بسیار کارآمد است. شرکتهای بیمه سنتی در حال انتقال به فناوریهایی مانند هوش مصنوعی، تجزیه و تحلیل دادهها، بلاک چین هستند تا به نمایندگیها در فروش، راهاندازی شعب مجازی و کمک به حفظ سریعتر و کارآمدتر مطالبات کمک کنند.
وام دهی P2P
وام P2P زمانی استفاده می شود که شخصی بخواهد از افراد دیگر پول قرض کند. از همین طرح می توان برای مشاغل استفاده کرد. کسبوکارها می توانند از سایر کسبوکارها پول قرض کنند. این مدل میتواند وامدهی را برای سرمایهگذاران تسهیل کند، بنابراین آنها میتوانند بازدهی بهتری نسبت به آنچه در بازارهای مالی ارائه میشود، دریافت کنند. شرکتهای فینتک میتوانند پلتفرمهایی را ایجاد کنند که امکان تطبیق وام گیرندگان و وام دهندگان مختلف را فراهم کنند و کارمزد عملیات بازپرداخت را دریافت کنند.
درگاههای پرداخت
درگاههای پرداخت پلتفرمهایی هستند که مشتریان میتوانند برای یک خرید آنلاین در وبسایت از آنها استفاده کنند. در دنیای مدرن کارتهای نقدی، کیف پولهای دیجیتال، کارتهای اعتباری و ارزهای دیجیتال، بانکها هزینههای زیادی را برای تراکنشها دریافت میکنند، اما شرکتهای فینتک شروع به استفاده از مدلی کردهاند که امکان ادغام همه این روشهای پرداخت را در یک برنامه فراهم میکند که خریداران آنلاین بتوانند به راحتی از آنها استفاده کنند.
21-Brokerage Business Model (مدل کسبوکار دلالی)
مدل کسب و کار کارگزاری شامل یک کسب و کار است که خریداران و فروشندگان را به هم متصل می کند تا از تراکنش حاصل، کمیسیون دریافت کند. پیشرفت در تجارت الکترونیک به مدل کسب و کار کارگزاری رونق داده است زیرا تقریباً هر محصول یا خدماتی را می توان به صورت آنلاین سفارش داد.در این مدل کسبوکار پلتفرمی را طراحی میکند که انتقال یک محصول از فروشنده به خریدار را تسهیل میکند و در ازای آن مبلغی را دریافت میکند. بسته به نوع بازار یا تجارت، انواع مختلفی از خدمات دلالی وجود دارد. املاک، بورس اوراق بهادار، بانک های سرمایه گذاری و پلتفرم های تجارت الکترونیکی رایج ترین مدل های کسبوکار کارگزاری هستند.
هدف کسبوکار کارگزاری پر کردن شکاف اطلاعات از دیدگاه خریداران و فروشندگان است. کارگزاران ممکن است به صورت مستقل یا در قالب یک شرکت ثبت شده کار کنند. بسیاری از شرکت های کارگزاری مدرن برای جذب مشتریان بیشتر، سیاست کمیسیون صفر را اتخاذ کرده اند. منبع درآمد آنها سرمایه گذاری و تفاوت قیمت هایی است که از فروشندگان و خریداران می گیرند.از شرکتهایی که با این مدل کسبوکار فعالیت میکنند میتوان به ebay, Alibaba, Robinhood, Opendoor اشاره کرد.
22-Dark Kitchen Business Model (مدل کسبوکار آشپزخانه تاریک)
برخلاف یک رستوران سنتی، آشپزخانه تاریک یک آشپزخانه تجاری حرفه ای است که فقط مواد غذایی را برای فروش در سکوهای تحویل تولید می کند.مدل آشپزخانه تاریک (Dark Kitchen)، یا آشپزخانه روح (Ghost Kitchen)، آشپزخانه تازیک (Cloud Kitchen) یا نامهای مشابهی که ممکن است ببینید، کسبوکارهایی را معرفی میکند که مبنای کاری آنها مانند رستورانهاست. با این تفاوت که هدف این کسبوکارها فروش غذا و ارسال آن برای مصرف در خانه است. یعنی این رستورانها فضایی برای سرو غذا ندارند و این تفاوت اصلی آنها با یک رستوران سنتی است.
در این مقایسه نشان میدهد که در هر مدل هزینهی یک محصول صرف چه چیزهایی میشود. مهمترین نکته در این مقایسه، هزینه اجاره است که این هزینه در مدل آشپزخانه تاریک وجود ندارد.
انواع آشپزخانههای تاریک
آشپزخانه تاریک “سنتی”
در این مدل یک برند بدون ارائه فضایی برای سرو غذا، یک آشپزخانه مجزا را در اختیار دارد یا اجاره می کند. با استفاده از یک برند از یک آشپزخانه، این مشاغل عموماً بر روی یک نوع غذا تمرکز می کنند و عملیات را برای سفارشات تحویل آنلاین بهینه می کنند. این آشپزخانهها ممکن است به پلتفرمهای ارسال غذا استفاده کنند یا از کارمندان خود برای رسیدگی به سفارشات و تحویل استفاده کنند.این مدل حداکثر بهینه سازی را برای یک غذای خاص امکان پذیر می کند، اما فضای زیادی برای امتحان ایدههای جدید ارائه نمی دهد.
آشپزخانههای چند برنده
در این مدل، چندین برند تحت یک شرکت مادر فعالیت می کنند. این برندها غذاهای مختلفی را ارائه می دهند و در عین حال آشپزخانه، تجهیزات و منابع را به اشتراک می گذارند تا کارایی را به حداکثر برسانند و هزینه های عملیاتی را کاهش دهند.یک آشپزخانه تیره چند برند می تواند بخش بزرگتری از بازار را به خود اختصاص دهد و حداکثر انعطاف پذیری را فراهم کند. این مدل می تواند به سرعت با تقاضا سازگار شود.
آشپزخانه تاریک بیرونبر
این چیدمان بسیار شبیه آشپزخانه تاریک سنتی است، با این تفاوت که علاوه بر تحویل، از مشتریان میزبانی میکند – نه برای صرف غذا، بلکه برای اینکه منتظر غذایشان بمانند و خودشان آن را بردارند، آشپزخانه را در عمل ببینند، و با کارمندان تعامل داشته باشند.در اصل، این یک ترکیب آشپزخانه تاریک و رستوران معمولی است که بهترین قطعات را از هر دو مدل به عاریت گرفته است. همانطور که می توانید تصور کنید، فضای بزرگتر و سرمایه گذاری بیشتر در دکوراسیون برای این تجارت مورد نیاز است – حتی بدون اتاق ناهارخوری – اما فرصت های بیشتری برای ایجاد ارتباط با مشتری ارائه می دهد.
آشپزخانه تاریک متعلق به جمع کننده
امروزه اگریگیتورهای ارسال غذا – مانند Doordash و Uber Eats – در حال حرکت به سمت آشپزخانه تاریک هستند. این کسبوکارها از ناوگان رانندگان، فناوری سفارش آنلاین و پلتفرم ایجاد منو بهره میبرند، بدون اینکه مجبور باشند برای آشپزخانه خود هزینه کنند. در این مدل، برندهای رستوران می توانند فقط روی پخت غذا تمرکز کنند در حالی که همه کارهای دیگر توسط اگریگیتور انجام میشود.
آشپزخانه تیره متعلق به جمع کننده (حالت پیشرفته)
این مدل بسیار شبیه به آشپزخانه تاریک متعلق به جمعکننده است، با این تفاوت که زیرساختهای بیشتری در این مدل گنجانده شده است. به عنوان مثال این مدل ممکن است دارای یک ویترین فروشگاهی شبیه به مدل بیرونبر باشد.
آشپزخانه تاریک برون سپاری شده
به عنوان جدیدترین افزوده به مدل کسبوکار آشپزخانه تاریک، این مجموعه به یک رستوران اجازه میدهد تقریباً هر – یا هر – فرآیندی را به جز کارهای پایانی برونسپاری کند. این کار با شراکت با تجارت دیگری که در تهیه غذا و همچنین پردازش و تحویل سفارش تخصص دارد، انجام می شود. برندی که مشتری رو به رو است، تنها در مراحل پایانی فرآیند پخت و پز دخالت دارد.
Crowdsourcing Business Model-23 (مدل کسبوکار جمعیتسپاری)
مدل کسبوکار جمعسپاری به زمانی اشاره دارد که جمعیت بهعنوان منبعی برای کسبوکار عمل میکند.همانطور که از نام آن پیداست، مدل کسبوکار جمعسپاری به مدلی اشاره دارد که جمعیت به عنوان منبعی برای کسبوکار عمل می کند و این کسبوکار معمولاً به شکل یک پلتفرم چند وجهی است. روشهای زیادی برای جمعسپاری وجود دارد. «جمعیت» این مدل کسبوکار ممکن است از مشتریان، شهروندان عادی، متخصصان، دیگر کارآفرینان، و صاحبان و مدیران کسبوکار و غیره تشکیل شود.جمعسپاری معمولاً شامل دریافت کار، اطلاعات و یا نظر، از گروه بزرگی از مردم از طریق اینترنت، رسانههای اجتماعی و برنامههای گوشیهای هوشمند است. گاهی این افراد به عنوان فریلنسر دستمزد م گیرند، گاهی به صورت داوطلبانه این کار را انجام می دهند.
24-Drop Shipping Business Model(مدل کسب و کار دراپ شیپینگ)
مدل کسبوکار دراپ شیپینگ، به طور خلاصه، فروشگاهی است که انبار ندارد. این شرکت محصولات را از یک تامین کننده ثالث – معمولاً یک عمده فروش یا یک تولید کننده – خریداری می کند که آنها را مستقیماً برای مصرف کننده نهایی ارسال می کند. بنابراین، نیازی به موجودی نیست و فروشنده مجبور نیست محصول را مدیریت کند.
25-API Licensing Business Model (مدل کسبوکار API)
API به عنوان یک محصول نوعی نرمافزار بهعنوان سرویس است که قابلیتهای ویژهای را کسب درآمد میکند که میتواند توسط شرکتهای دیگر فقط با هزینهای مبتنی بر مجوز یا مصرف استفاده شود. بسیاری از شرکت های فناوری اغلب با یک API داخلی شروع می کنند، سپس یک API عمومی و در نهایت یک API شریک راه اندازی می کنند.رابط برنامهنویسی اپلیکیشن یا همان API یک نرمافزار واصل است که به یک اپلیکیشن یا نرمافزار اجازه میدهد تا از خدمات و امکانات یک اپلیکیشن یا نرمافزار دیگر استفاده کند. به بیان دیگر API ابزاری است که به یک اپلیکیشن خارجی اجازه استفاده از ویژگیهای نرمافزار شما را میدهد.
بسیاری از نرمافزارهای مسیریابی مانند اوبر از امکانات مکانیابی گوگل مپ استفاده میکنند. در این مدل نرمافزاری که نیاز به امکانات خاصی دارد مبلغی را برای دریافت API نرمافزار دیگر پرداخت میکند.
26-مدل کسب و کار مشاوره
شرکت هایی که با استخدام افراد مجرب و واجد شرایط و واگذاری پروژه های مشتری به آنها، خدمات مشاوره ای ارائه می کنند، از مدل کسب و کار مشاوره پیروی می کنند. این شرکت ها تمایل دارند بر اساس ساعتی و یا درصدی از بر اساس تکمیل موفقیت آمیز پروژه درآمدزایی کنند. مکینزی و گروه مشاوره بوستون کسب و کارهای چند میلیارد دلاری هستند که بر اساس این مدل ساخته شده اند.
27-مدل کسب و کار اخبار فوری
این مدل بر اشتراک گذاری و به روز رسانی فوری اخبار بدون هیچ واسطه ای تمرکز دارد.
شرکتهایی که از این مدل استفاده میکنند کانالهای باز و قابل اعتمادی را ارائه میکنند که به منابع اولیه یا ثانویه قابل اعتماد اجازه میدهند تا اخبار فوری یا اعلامیههای فوری را مستقیماً به مخاطبان خود منتقل کنند.در چند سال گذشته، برخی از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به عنوان گزینهای برای اخبار فوری از منابع اولیه مانند روسای جمهور، مدیران عامل شرکتها و غیره ظاهر شدهاند.توییتر بهترین مثال است. کاربران میتوانند با بررسی هشتگهای پرطرفدار به اخبار در زمان واقعی دسترسی پیدا کنند.
28-طرح هرمی مدل کسب و کار
طرح های هرمی یک مدل تجاری است که اغلب غیرقانونی یا بحث برانگیز در نظر گرفته می شود. این مدل تنها بر اساس جذب اعضا عمل میکند و در صورت موافقت با ثبت نام دیگران در طرح، به جای تامین سرمایهگذاری یا فروش محصولات، به آنها وعده پاداشی به شکل پرداختها یا خدمات میدهد.
29-استانداردسازی مدل کسب و کار
استانداردسازی به معنای جهانی کردن یک سرویس است که زمانی یک سرویس سفارشی شده بود. این امر به دلیل راحتی و قیمت پایین باعث جذب مشتریان می شود. MinuteClinics (یکی از شرکت های تابعه CVS Health) نمونه خوبی از استانداردسازی است.
30- مدل کسب و کار حراج معکوس
این مدل کسبوکار از یک الگوی سختگیرانه برای تعیین بالاترین قیمتها پیروی میکند و به خریداران اجازه میدهد تا زمانی که قیمتها شروع به کاهش کنند، قیمتها را بر اساس آن پیشنهاد دهند.حراج معکوس معمولاً توسط مشاغلی که به دنبال تامین کنندگان هستند استفاده می شود. تأمینکنندگان واجد شرایط، در هر دور بعدی، برای جلب نظر کسبوکار و برنده شدن در قرارداد، پیشنهاد قیمت کمتر و کمتری ارائه میکنند.مناقصه برای قراردادهای دولتی نمونه این مدل است.